پرواز پیچ در پیچ اوکراین/ اندر حکایت لزوم تکه تکه شدن سفیر انگلیس/ تعریف جدید جاسوس توسط علم الهدی/ آب سرد بر تنور سرد انتخابات/ مزار آیت الله بهجت و عمل نکردن به وصیت شهید قاسم سلیمانی
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۳۰۳۷۲
عصر ایران - در "خبر و نظر" امروز، مروری داریم بر چند خبر روز.
پرواز اوکراین؛ پیچیده در ابهامات روزافزون
* فیلمبردار صحنه اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی برای بررسی و مشخص شدن علل و عوامل دخیل در حادثه مذکور دستگیر شده است.
- ابهاماتی درباره این فیلم وجود دارد از جمله این که فیلمبردار از کجا می دانسته قرار است هواپیما هدف قرار گیرد که قبل از اصابت موشک، مشغول فیلمبرداری از آن بوده است؟ بعضی ها هم می گویند او بعد از اصابت موشک اول فیلمبرداری کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرای سرنگونی هواپیمای اوکراینی، روز به روز پیچیده تر می شود و هر روز خبرها و تحلیل های جدید و گاه عجیب و غریبی منتشر می شود.
در سه روز اول که اطلاعات غلط به رسانه ها داده شد، بسیاری از آنها مقالات متعددی نوشتند برای اثبات این که هواپیما بر اثر نقص فنی سقوط کرده و موضوع موشک، کذب محض است.
بعد از این که پدافند ایران اذعان به اشتباه خود کرد، مشخص شد که همه آن مقالات و تحلیل ها، بی بنیان و واهی بوده اند.
بر اساس این تجربه نزدیک و با توجه به این که هنوز ابعاد ناشناخته زیادی در این پرونده وجود دارد و موضوع نیز نه "تخصصی" که "فوق تخصصی" است، به نظر می رسد عاقلانه ترین کار این است که همه گزاره های موجود به طور جدی "محتمل" شمرده شوند: از خطای فردی اپراتور تا بروز یک جنگ الکترونیک برای فریب سامانه پدافندی ایران.
یادمان باشد در دنیای سیاست، هیچ چیزی غیر ممکن نیست.
اما هر چه باشد، آن 176 مسافر مظلوم، هرگز به خانه برنمی گردند.
علم الهدی:سفیر انگلیس باید تکه تکه شود
حجه الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد گفته است: سفیر انگلیس اخراج شود بالاترین محبت در حق اوست؛ سفیر انگلیس باید تکه تکه شود. انگلستان باید ممنون عناصر امنیتی ما باشد؛ اگر این عنصر ناپاک دست نیروهای خط حاج قاسم سلیمانی میافتاد تکه بزرگش، گوشش بود.
- سفیر انگلیس قطعاً کاری خلاق اصول دیپلماتیک کرد که در تجمع اعتراضی مقابل دانشگاه امیر کبیر حاضر شد. حتی می توان به این کار وی عنوان "شیطنت آمیز" نیز داد. اقدامی کاملاً زشت و غیر قابل قبول.
با این حال معلوم نیست آقای علم الهدی بر اساس کدام اصل دینی، قانونی و حتی عرفی معتقد است که باید سفیر انگلیس کشته شود، آن هم به شکل تکه تکه شدن؟!
آیا ایشان تریبون دار دینی است که می گوید حتی به جسد دشمنان کشته شده در جنگ نیز تعدی نکنید؟!
این که فردی با عنوان نماینده رهبری، سفیر یک کشور - که حفظ امنیت اش بر عهده نظام اسلامی است - را مستوجب قتل و تکه تکه شدن می داند و آن را در تریبون رسمی عنوان می کند، آیا تصویری متوحش از ایران در جهان به نمایش نمی گذارد؟
وانگهی شهید قاسم سلیمانی کجا این گونه بود که دیپلمات ها و افراد غیر نظامی را تکه تکه کند، بدان گونه که تکه بزرگشان، گوش شان باشد؟!
در بین سرداران سپاه، روا دارترین فرد به اذعان همه، همین سردار سلیمانی بود و چنین سخنانی، قطعاً جفا به آن سردار مردمی است.
در جریان اعتراضات اخیر، عده ای عکس های سردار سلیمانی را پاره کردند و به نظر می رسد چنین حرف هایی به مراتب موهن تر از آن عکس پاره کردن هاست.
ورژن جدید تعریف جاسوس
* باز هم جمله ای از حجه الاسلام علم الهدی: اینهایی که از روی پرچم آمریکا و اسرائیل رد نشدند ستون پنجم هستند؛ در همه دنیا با ستون پنجم دشمن چه میکنند؟
اخیراً فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است که نشان می دهد در محیط باز یکی از دانشگاه های تهران، روی زمین پرچم آمریکا را کشیده اند. اکثر قریب به اتفاق دانشجویان از روی پرچم رد نمی شوند ولی چند نفر این کار را می کنند. در این فیلم، اکثریت علیه آن چند نفر شعار می دهند.
اولاً پا گذاشتن روی پرچم کشورها، اساساً کار ناپسندی است و وقتی ما این کار را با پرچم دیگران می کنیم در واقع به آنها چراغ سبز می دهیم که مقابله به مثل کنند و پرچم ما را هتک حرمت کنند. لگدمال کردن پرچم، توهین به مردمان دیکر است و نه فقط به دولت ها.
ثانیاً هر که پا روی پرچم یک کشور دیگر - ولو اسرائیل - نگذاشت، ستون پنجم نیست. ستون پنجم تعبیری است برای اشاره به جاسوس ها. آیا به نظر آقای علم الهدی، این همه دانشجو جاسوس هستند و باید با آنها همان رفتار شود که با جاسوسان می شود؟ یعنی زندان و اعدام؟!
ثالثاً در نقد رفتار اکثریت در این فیلم باید گفت که آن چند دانشجو به دلیل رفتن روی پرچم آمریکا، مستوجب توهین نبوده اند. اکثر دانشجویان به آنها می گویند "بی شرف بی شرف". اگر ما مدعی تساهل و تسامح هستیم باید نسبت به کسانی که مثل ما نمی اندیشند مدارا کنیم.
آب سرد شورای نگهبان بر تنور سرد انتخابات
* الیاس حضرتی، نماینده اصلاح طلب مجلس در نامه ای به خطاب به آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان نوشه است: اقدام شما پیشاپیش تنور سرد انتخابات را از قبل هم سردتر کرد و باعث دلسردی بخشهای زیادی از مردم برای حضور پرشور در انتخابات شد.
در این باره بسیار گفته ایم و گفته اند ولی گوش شنوایی نیست؛ خود می گوییم و خود می شنویم و شورای نگهبان هم کارش را می کند.
روز دوم اسفند نزدیک است.
عمل به وصیت شرعی واجب است
* روز سنگ مزار شهید قاسم سلیمانی نوشته اند: سرباز ولایت، شهید حاج قاسم سلیمانی.
طبق شرع، عمل به وصیت مشروع، بر بازماندگان واجب است. شهید قاسم سلیمانی وصیت کرده بود که بر مزارش تنها بنویسند "سرباز قاسم سلیمانی". این وصیت، یادآور وصیت عارف بزرگ، حضرت آیت الله بهجت است که وصیت کردند بر مزارشان به جای عباراتی مانند آیت الله العظمی و ... بنویسند "العبد" (بنده).
متاسفانه بنیاد شهید کرمان به وصیت شهید قاسم سلیمانی عمل نکرد و به قول وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی "اینجا هم اجتهاد شد و فکر کردند باید انشا نگاری کنند"، برخلاف مزار آیت الله بهجت، که در آن به وصیت شان عمل شده است.
بیشتر بخوانید:
*علی مطهری: ردصلاحیتها شائبه مهندسی انتخابات را به ذهن میآورد لینک کوتاه: asriran.com/002yR4
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۳۰۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شهید عبدالرضا موسوی جانشین شهید محمد جهان آرا در سپاه خرمشهر بود. این دو شهید بزرگوار تا پای جان برای حفظ شهرشان در هنگام تجاوز دشمن جنگیدند و همراه دیگر مدافعان خونین شهر مقاومت کردند.
چهارم آبان ۵۹ که خرمشهر سقوط کرد، همگی هم قسم شدند تا خاک میهن را از دشمن پس بگیرند، اما قسمت نبود هیچ کدام شان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ ببینند. محمد جهان آرا در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان در کهریزک تهران به شهادت رسید و موسوی نیز در ۱۷ اردیبهشت سال ۶۱ در جریان عملیات «الی بیت المقدس» و قبل از آزادی خرمشهر شهید شد.
به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی، با فراهه عبدالخانی مادر و خاتون موسوی خواهر شهید گفت و گویی انجام دادیم.
بانو عبدالخانی مادر ۸۶ ساله شهید در بیان خاطراتی از آخرین ماههای حیات زمینی فرزندش میگوید: شاید دو یا سه ماه به شهادت عبدالرضا باقی مانده بود که هفتهای چند بار من را به گلزار شهدای آبادان میبرد. آن زمان خرمشهر سقوط کرده بود و ما در آبادان حضور داشتیم.
مادر شهید ادامه میدهد: یکبار به عبدالرضا گفتم: پسرم! چرا این قدر من را به گلزار شهدا میآوری. جاهای دیگری هم برای رفتن و سرزدن وجود دارد. در پاسخ گفت: "اینجا قطعهای از بهشت است مادر جان! اینجا بهترین بندگان خدا آمریده اند. " دو یا سه ماه بعد خودش هم به شهادت رسید و پیکرش در همان گلزار دفن شد.
وی در بیان خاطره دیگری از فرزندش اظهار داشت: یک روز دیدم که عبدالرضا برمزار شهیدی قرآن میخواند. صوت بسیار زیبایی داشت. آن روز مرحوم همسرم (پدر شهید) همراه مان بود. گفتیم: عبدالرضاای کاش بر مزار ما هم اینطور با صدای خوش قرآن بخوانی. گفت: نه من دوست دارم شما بر مزارم قرآن بخوانید. من و پدرش خیلی ناراحت شدیم. گفتیم تو جوانی، اما ما سن و سالی داریم. تو باید بمانی و حالا حالاها زندگی کنی. ما برای تو آرزوها داریم. اما عبدالرضا روی حرف خودش بود و میگفت روزی میرسد که ما برسر مزار او قرآن بخوانیم.
این مادر شهید میافزاید: پسرم در اواخر عمر زمینی اش مرتب به گلزار شهدا میرفت. خودش هم بوی شهدا را گرفته بود. یک روز در گلزار شهدای آبادان دیدم عبدالرضا کنار مزار شهید گمنامی ایستاده و در فضای خالی کنار مزار شهید، چوبی را به زمین فرو میکند. جلوتر رفتم و دیدم در آن فضای خالی کنار قبر شهید گمنام، مرتب این چوب را فشار میدهد. پرسیدم: چرا همچین کاری میکنی؟ گفت: اینجا محل دفن من است. زمانی که شهید شدم، من را اینجا دفن میکنند.
بانو عبدالخانی ادامه میدهد: آن زمان هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و به حتم اگر خونین شهر آزاد میشد و به شهرمان برمی گشتیم، به حتم او را در خرمشهر دفن میکردند. چون شهر ما آنجا بود. اما انگار به دل پسرم برات شده بود که قبل از آزادی خرمشهر به شهادت میرسد و پیکرش را در همین گلزار شهدای آبادان دفن میکنند. اتفاقا همین طور هم شد و پسرم چند روز قبل از آزادی خرمشهر به شهادت رسید و پیکرش را در جایی دفن کردند که خودش نشان داده بود.
خاتون موسوی خواهر شهید نیز از قول مادرش اظهار میدارد: چند ماه قبل از شهادت عبدالرضا، به خاطر علاقه و جایگاه بسیار بالایی که در خانواده داشت، میخواست همه را خصوصا مادرمان را آماده شهادتش کند؛ لذا زیاد مادرمان را به گلزار شهدا میبرد و برسر مزار آنها قرآن میخواند و از مقام شهدا برای مادر میگفت. همه اینها به خاطر این بود که پدر و مادر را آماده شهادتش کند.
خواهرشهید بیان میدارد: مادرم قضیه چوبی را که برادرم در محل دفنش به زمین فرو برده بود را تعریف کرد. روز دفن عبدالرضا، این چوب درست بالای مزارش بود. ما آن چوب را میدیدیدم و به کرامت این شهید بزرگوار پی بردیم که چطور مدتی قبل از شهادتش، محل دفن خودش را نشان داده بود. مادر میگوید وقتی که من چوب را بالای مزار پسرم دیدم، همانجا فهمیدم خدا نگاه بسیار خاصی به او دارد.
خواهر شهید میافزاید: سال ۱۳۵۵ شهید عبدالرضا موسوی در رشته پزشکی در کل ایران نفر اول شد و همچنین نفر اول اعزام به خارج از کشور بود. این شهید بزگوار سرشار از نبوغ، استعداد، هوش، ذکاوت، پشتکار، تقوا، تواضع، مدیریت، مسولیت پذیری و البته خلوص محض بود.
انتهای پیام/